معنی آریه وارشل
حل جدول
برنده جایزه نوبل شیمی سال 2013 میلادی
برنده جایزه نوبل شیمی سال 2013 میلادی
آریه وارشل
برنده نوبل شیمی در سال 2013 میلادی
"مارتین کارپلاس" از آمریکا + "مایکل لویت" از آمریکا / بریتانیا + "آریه وارشل" از آمریکا
«مارتین کارپلاس» از آمریکا + «مایکل لویت» از آمریکا / بریتانیا + «آریه وارشل» از آمریکا
لغت نامه دهخدا
آریه. [ری ی َ] (ع اِ) (شاید از ریشه ٔ فارسی آرواره) سوراخ که دندان در آن جای دارد. (بحرالجواهر). || آری ّ. آخیه که چهارپایان را بدان بندند. معلف. ج، اواری.
آریه. [رِ ی ِ] (اِخ) نام سپهدار ایرانی طرفدار پادشاهی کوروش صغیر. این سپهدار در جنگ کوناکزا در 401 ق.م. فرمانده میسره ٔ سپاه بود. پس از شکست کوروش دوستی خود را با یونانیان نگاه داشت و نقشه ٔ بازگشت ده هزار سرباز مزدور یونانی را او طرح کرد، لیکن عاقبت به اردشیر م ِنُن پیوست.
قره آریه
قره آریه. [ق َ رَ ی ِ] (اِخ) دهی از دهستان خرق بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 40 هزارگزی شمال باختری قوچان و سر راه مالرو خرق به شیرغان. موقعجغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنه 17 تن. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کامادریوس
کامادریوس. (یونانی، اِ) بلوطالارض. کمادریوس. گل خنو. مریم نخودی آریه. (دزی ج 2 ص 435). رجوع به فرهنگ نفیسی در کلمه ٔ eeَGermandr شود.
مؤری
مؤری. [م ُ ءَرْ ری] (ع ص) نعت فاعلی از تأریه. سازنده ٔ آریه یعنی اخیه برای چهارپایان. آنکه اخیه می سازد برای چهارپایان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سازنده ٔ آتشدان برای آتش. (از منتهی الارب). || برافروزنده و بسیار مشتعل سازنده ٔ آتش. (آنندراج) (از اقرب الموارد). || ثابت گرداننده و استوارسازنده ٔ چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج).
نام های ایرانی
پسرانه، نام سپهدار ایرانی طرفدار کورش صغیر پادشاه هخامنشی
گویش مازندرانی
واژه پیشنهادی
مخفف اصطلاحات انگلیسی
در سیستمهای کامپیوتری، برای اتصال دستگاههای ذخیره سازی به سرورها، به صورت از راه دور (Remote)، از مفهومی با نام شبکه ذخیره سازی (SAN) استفاده میشود. (مانند آریه دیسکها (Disk Array)) و به صورت محلی برای سیستمعامل سرور مربوطه نمایش داده میشود.
معادل ابجد
753